چکار کنم اولویت اول زندگی مشترک با همسرم باشم؟

  https://telegram.me/shaabany

سلام یکی از گلایه هایی که برخی از آقایان وخانم ها بیان می کنند این است که می گویند اولویت اول همسرشان در زندگی مشترک نیستند و اون رفتار و توجهی که بهشون این موضوع را اثبات کند را از طرف مقابل نمیبینند و حتی زمانی هم که با همسرشان طرح موضوع می کنند که دلشان میخواد اولویت اول باشند او با طرح مسایلی از قبیل کارداشتن یا خانواده پدری یا دوستان از آنها به عنوان اولویت اول خود یاد می کنند و همین مساله آنها را می رنجاند خاطرم هست این جمله را زیاد از مراجعینم می شنوم که میگویند شوهر و یا خانمشون به آنها گفته من اولویت اولم خانواده ام ،دوستانم و یا کارم هست و بعد تو و اول آنها را انتخاب می کنم جمله ای که به شدت موجب رنجش طرف مقابل میشود و یا وقتی از او کارخاصی را  میخواهم او توجهی نمیکنه و مثلا خستگی را بهانه میکند

در پاسخ به اینکه چرا باید همسرمان اولویت اولمان باشد باید بگم اگر ما همسرمان را اولویت اول زندگی خود کنیم به دنبال آن به همه خواسته هایمان میرسیم مثلا به راحتی میتوانیم به خانواده کمک کنیم به کارهایمان بپردازیم و یا تفریحات و رفاقت هایمان را داشته باشیم واگر همسرمان اولویت اول ما نباشه چون او تلاش خواهد کرد که اولویت اول ما بشود سعی خواهد کرد همه عواملی که توجه ما رو به خودش جلب میکند و اولویت اول ما شده و مزاحم این اولویت اول شدن او هست را از میان بردارد و برای این کار از روش های مختلف مانند دعوا و نق زدن و کم محلی و ... استفاده میکند و این موقع هست که شرایط به نحوی خواهد شد که دیگر نه همسرمان و نه سایر اولویت هایمان را خواهیم داشت

حال مساله را از یک زاویه دیگر بررسی میکنیم و اینکه اساسا" چرا ما پس از مدتی جایگاه اولویت اول بودن را در زندگی مشترک از دست می دهیم؟

برای پاسخ به این سوال باید ابتدا به دلایل و ریشه های اصلی و اهداف ازدواج با یکدیگر اشاره کرد چراکه دونفر زمانی از جایگاه اولویت اول بودن نزد یکدیگر خارج میشوند که کارکردهای اساسی را که قرار بوده با ازدواج کردن در ارضای نیازهای طرفین برطرف کنند ازدست دادند و یا اینکه در اثر عدم ارتقا و بروز کردن رفتارهایشان دچار روزمرگی و در مسیر عادی شدن قرار گرفتند و درنتیجه جذابیت لازمه را در خود و رفتارشان نسبت به همسرشان از دست دادند و همین مساله باعث میشود همسرشان او را از اولویت اول بودن زندگی اش خارج کند

پس شناخت نیازهایی که در ابتدای ازدواج مهم بوده و توجه به ارضاهای صحیح آنها مساله مهمی هست که باید مدنظر قرار گیرد نیازهایی همچون نیازهای عاطفی، جنسی، حمایتگری، توجه، مولد بودن ،احترام متقابل، درک کردن، رشد و ارتقای منزلت اجتماعی ،رفت وآمد و خیلی نیازهای دیگر که با ازدواج ارضا و یا مناسب سازی و شکل می گیرند اگر درادامه زندگی مشترک مورد کم و یا بی توجهی قرار گیرند باعث تنزل جایگاه فرد درنزد همسر می شود

به عنوان مثال مردی را در نظر بگیرید که در ابتدای ازدواج برای به دست اوردن همسرش توجه بسیاری به او کرده و بیان عاطفی شدیدی دارد و پس ازآن آرام آرام مسائل زندگی وگرفتاری ها او را از نیاز اصلی خانمش که همان توجه باشدکه قبلا به خوبی هم آن راارضامیکرده غافل کرده و یا به عنوان مثال خانمی را در نظر بگیرید که در ابتدا با ایجاد رفتارهای طنازگونه و دلربا سعی در جذب شوهرش به خودش را دارد و در ادامه با فراموش کردن این رفتارها و درگیرشدن به سایر جزئیات زندگی مثلا خرید و یا تعویض لوازم خانگی از آن رفتارهای مورد نیاز همسرش غافل شده همه اینگونه مسائل و شبیه به اینها که عنوان کردم باعث میشود در ابتدا دوطرف برای کسب جایگاه از دست رفته دست به رفتارهای نامناسب زده و غالبا هم دچار سوتفاهم می شوند که به دنبال آن بابروز این رفتارها کم کم جذابیت در رابطه مشترک رنگ می بازد و طبیعی هست که نتیجه آن از دست رفتن جایگاه می شود پس اگر جایگاه اول بودن در نزد همسر از دست رفته باید به عوامل ایجاد این مشکل که همانا بی توجهی به نیازها بوده تمرکز کنیم و برای جلوگیری از این اتفاق باید زوجین با شناخت نیازهای یکدیگر و بازخوانی اهداف و نیازهایی که در ابتدای ازدواج برای آنها مهم و حیاتی بود سعی در ارضای آنها کنند و همچنین تلاش کنند با کمک به همسر و گفتگوی مناسب با او در اصلاح رفتارش کوشیده و همچنان او را اولویت اول زندگی مشترک خود قرار دهند